تازگی ها

نمی‌دانم حتما باید دانست ؟ حتما باید دید و چشید؟
می‌شود چشمها را بست و دید ؟یا ندانسته فهمید و درک کرد؟
... من چقدر محتاج دیدنم و چقدر محتاج دانستن.
حال نه وقت فهمیدن است و نه وقت درک کردن!
صبر می‌کنم تا از دانستن و دیدن سیراب شوم .
آنگاه ... در ک کنم و بفهمم.

بلاگ آسمونی بازم بالای سر ماست:

 مدتی بود که گرفته و ابری بود و میبارید, فکر کنم اصلا اون موقعی که هی بارون میومد, بخاطر گرفتگی بلاگ آسمونی بود.
دیگه داشتم بی خیال می شدم که خبر رسید دوباره راه
افتاده .
خیلی سعی کرده بودم جای دیگه ای برم اما نشد یعنی نخواستم که بشه!
هر چند نمی دونم این بلاگ آسمونیا کین, از کجا اومدن, ولی یه جورایی باهاشون حال می‌کنم.

از هر جا در مورد بازداشت سینا مطلبی:

سینا مطلبی، عضو انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و منتقد سینمایی که مسوولیت وبلاگ
 « روزنگار » را بر عهده دارد، بازداشت شد... فرناز قاضی‌زاده  مدعی شد که همسرش در این بازجویی‌ها به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اقدامات هنری و همچنین به خاطر مطالب مندرج در وبلاگ خود (روزنگار) تفهیم اتهام و بازجویی شده است.
پرونده‌ی سینا مطلبی که مدتی مسوول صفحه‌ی سینمایی روزنامه‌ی توقیف شده‌ی حیات‌نو بود، در شعبه‌ی 1610 مجتمع قضایی فرودگاه و به قضاوت جعفر صابری ظفرقندی رسیدگی خواهد شد

سینا مطلبی روز شنبه ۳۰ فروردین در وبلاگ خود(روزنگار) نوشت: "امشب، از اداره اماکن به من تلفن شد و برای فردا صبح ساعت هشت، احضارم کردند. در چهار ماه گذشته، چندین بار به مجتمع قضایی ارک احضار شدم و در دفتر عملیات قضایی مورد بازجویی قرار گرفتم اما این اولین بار است که به اداره اماکن فراخوانده می ‌شوم . تاکنون، ترجیح داده بودم درباره این ماجرا، چیزی ننویسم. حکم احضار من را قاضی جعفر صابری ظفرقندی، رئیس شعبه 1610 (مجتمع قضایی فرودگاه) صادر کرده بود و پرونده من، علاوه بر نوشته ‌های مطبوعاتی، شامل مصاحبه‌ هایم با رادیوهای خارجی و مطالبم در همین وبلاگ می ‌شد."
 دیوید واینر( پدر وبلاگ)هم از بازداشت سینا شاکی شده است.

hoder  خیلی عصبانبه به همه توپیده, لینک‌هایی هم  در مورد  این خبر و بازتاب جهانی آن داده

انحصار:

وارد صفحه اول بلاگ آسمونی که می‌شوید, ده وبلاگ اول از نظر تعداد بیننده را به ترتیب   نمایش داده شده است. از زمانی که این top 10 شروع شده شاهد تغییرات اندکی در ترتیبات آن بوده‌ایم, چون زمانی که این وبلاگ‌ها در صفحه اصلی نمایش داده می‌شوند در معرض دید تمام کاربران قرار می‌گیرد و با ورود به آنها بر تعداد بینندگانشان افزوده می‌شود و اینگونه است که تغییرات کمتری در top 10 بوجود می‌آید.
به نظر من باید به گونه‌ای باشد که وارد شدن از صفحه اول تغییری در شمارنده سکتور ایجاد نکند, تا انحصار رتبه‌ای آن از بین برود.

چند موضوعی

خرابی در blogsky
بلاگ آسمونی هم مشکل پیدا کرده بود آخرین مطالب رو حذف کرده بود, تو این بی حسی باید دوباره تایپ کنم.

--------------------------------------------------------------------------------
از وبلاگ عمورضا:

خطابه‌ی تدفین
امروز ‌سالروز اعدام بیژن جزنی(۱۳۵۴) است. او بر سر دفاع از آرمانی جان داد که خودخواهانه نبود .حکایت مزمت خودخواهی نیست ؛ حدیث پاکبازی ست .چند نفر پیدا می‌شوند تا جانشان را برای مردمان در کف دست بگیرند .شما را به خدا نگویید « اگر زنده می‌ماند بیشتر به نفع مردم بود » به عظمت کار او نگاه کنید . موافق نیستم که شیوه‌ی عمل جزنی را الگو بدانیم اما می‌خواهم بدانم چند نفر با منش جزنی پیدا می‌شود؟
*******
من بر خلاف رضا معتقدم, کاش او زنده می‌ماند .


--------------------------------------------------------------------------------
باروح بالدم نفدیک یا ... .
 
* در بحبوحه جنگ که هنوز بغداد تصرف نشده بود,کانالهای تلویزیونی دنیا تصاویری از حضور صدام در میان مردم شهر بغداد پخش کردند, که صدام از اتومبیلی پیاده شده و مردمی که متوجه حضور او شده بودند به دورش حلقه زده , یکی بر دستانش بوسه می زد , یکی او را درآغوش می‌گرفت و دیگران شعار می‌دادند:
بالروح , بالدم , نفدیک یا صدام (روح وخون ما فدای تو ای صدام).
 
* بعد از اشغال شهر بغداد, مردمی که در اعتراض به حضور نیروهای امرکایی در مقابل هتل فلسطین تجمع کرده بودند شعار مدادند: بالروح, بالدم, نفدیک یا عراق.

* زمانی هم که عبدالعزیز حکیم برادر کوچکتر محمد باقر حکیم به شهر کوت رفته بود مردمی که برای استتقبال از او گرد آمده بودند شعار می‌دادند: بالروح, بالدم, نفدیک یا حکیم.

نفر بعدی که مردم عراق روح و خون خود را فدایش می‌کنند کیست؟

سنگ دل شدم؟


خواهرم گربه ای داره که بهش میگه "پشمالو" اون یه گربه خونگی نیست, ولی چون از زمانی که اون یه بچه گربه بوده بزرگش کرده یه احساس عاطفی بهش داره. مدتی بود که پشمالو کمتر  برای غذا خوردن میامد و یه مدت بود که گم شده بود, چند روز پیش بعد از یه مدت طولانی به ما سر زد حالش اصلا خوب نبود دستش برگشته بود, اول فکر کردیم شاید شکسته باشه ولی دستش خیلی ورم کرده بود, یه چیزهای سفیدی از دستش می زد بیرون که بعدا فهمیدیم چرک کرده خیلی هم تشنه اش بود, ولش می کردی آب می خورد, خواهرم خیلی ناراحت شد, زد زیر گریه من بهش گفتم :" اسب ها و شترها" که اینطوری میشن می کشنشون که یهو زد زیر گریه .
تا صبح بالا سر گربه بود و بهش می رسید.هنوز حال پشمالو خوب نشده ,قرار شد ببرتش کلینیک من فکر کنم اگه جای اون بودم اینکاررو نمی کردم یا شاید واکنش من به دلسوزی های او که به زعم خودم شاید اسمشو  لوس بازی  بزارم و یا شایدم واقعا سنگ دل شدم...؟

به نظرمن بعضی چیزها آفت احساسات و عقله
یکی: عادت کردن به معزلی‌است که از فرط تکرار عادی شده یا به سبب فزونی آن قدرت تغییردادن را درخودمان احساس نمی کنیم.مثلا این که من به خواهرم گفتم: هرروز چند تا گربه تو خیابونا میمیرند اینم یکی از اونها . یا مثلا به گداهای تو خیابون که به ما التماس می کنند ,حتی اگر فکر کنیم یکی از اونا کذایی است, از کمک(یاری رساندن) به بقیه خودداری می کنیم.
یا حداقل باید خودمونو جای اونا بذاریم تا حس همدردی‌امان گل کنه وبدیهیست که همدردی با تک تک اونا غیر ممکنه.
دوما: عکس العمل هایی که نسبت به احساسات افراطی افراد بطوریکه افراط گرایی آنها باعث تفریط در اعمال ما به عنوان یک واکنشگر می شود به علت زدگی از اعمال آنها که ما را وادار به فاصله گیری از نحوه اعمال آنها در نوع واکنش آنها  مکند.
امیدوارم حال پشمالو خوب بشه.نمی دونم کسانی به مانند من که سعی در توجیه عقلایی رفتار خود میکنند سنگ دل اند؟ آیا من سنگ دلم؟


--------------------------------------------------------------------------------
پشمالو مرد!

در فاصله تایپ کردن مطلب بالا تا update کردن آن پشمالو مرد .
خواهرم برده بودش کلینیک یه سرم بهش زده بودند وآمپول آنتی بیوتیک . گفته بودند دستش  باید عمل بشه . خونه که اومد حالش خوب بود"میو" کرد وسعی میکرد راه بره , اما صبح بابا دیده بود مرده.
به خواهرم  هنوز نگفتیم.

سقوط سریع ,تسلیم یا معامله

اول از همه به عمو رضا سربزنید

سرعت سقوط حکومت صدام حسین در عراق به معمای بزرگی تبدیل شده است. "اندرو گیلیگان" خبرنگار بی بی سی در بغداد برای اینکه تا حدی زوایای این معما را روشن کند با یک سرهنگ گارد جمهوری عراق در بغداد مصاحبه کرده است. او مسئولیت 600 سربازرا بر عهده داشته است. "اندرو گیلیگان " در این مصاحبه ابتدا از او پرسیده است که با شروع جنگ چه دستور نظامی به او و سربازانش داده شده بود؟
  در قسمت آخر مصا حبه سرهنگ گارد در جواب  توجیه عدم مقاومت گفت:(( خداوند در قرآن می گوید در جنگ باید یا پیروز شوید یا بمیرید. این چیزیست که قرآن می گوید. اما هیچ کس به ما نگفت که چکار بکنیم و چکار نکنیم یا طرح نظامی بدهد. پس برای چه بجنگیم؟ در خانه بمانیم بهتر است))
 برای خواندن متن کامل مصاحبه بی بی سی اینجا را کلیک کنید

--------------------------------------------------------------------------------
 بازتاب های مصاحبه رفسنجانی

تا دیروز این آقایون اصلاح طلب دم از برگزاری همه پرسی(همان رفراندوم) برای برقراری رابطه با آمریکا میزدند تا براشون رقیب پیدا شد زدن زیرش , محسن میردامادی، رییس کمیسیون امنیت ملی، که سفارش دهنده طرح نظرسنجی از شهروندان تهرانی درباره روابط ایران وآمریکا بوده است، در ارزیابی خود از سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی، برگزاری همه پرسی در زمینه مسایل سیاست خارجی را رد کرده و گفته است:(( هیچ کشوری، در سیاست خارجی رفراندوم برگزار نمی کند.))
آقای میردامادی اضافه کرده  :(( به نظرم مقولات مهم سیاست خارجی، مقولاتی نیست که بتوان آن را به رفراندوم گذاشت، زیرا اگر فرض کنید رابطه با آمریکا را به رفراندوم بگذاریم و بعد اکثریت مردم خواهان رابطه با آمریکا باشند، حاکمیت، امتیاز چانه ‌زنی برای آمریکا را از دست می ‌دهد؛ زیرا اگر بنا باشد که ایران و آمریکا با یکدیگر رابطه برقرار کنند، هر دو طرف تلاش می ‌کنند که در صورت چانه ‌زنی، امتیازات بیشتری را بگیرند.))
هر چند مصاحبه هاشمی رفسنجانی بنا به گفته روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام(آدم از به زبان آوردنش نفس کم میاره چه برسه به تایپش) بدون توجه به مقدمه و موخره آن، به گونه ای گزینشی درج شده ولی بازم جالبه از بالا به اینا نگاه کنید و پوزخندی هم روی لباتون  آروم بزنید.

--------------------------------------------------------------------------------


بحث تکراری  نظارت استصوابی:

یکی از ایراداتی که شورای نگهبان به لایحه اصلاح قانون انتخابات گرفته بحث قدیمی نظارت استصوابیه ومخالفت آن با شرع و قانون اساسی است.
مطلبی چند وقت پیش خواندم در مورد صحبت های آقای خامنه ای در دیدار با جمعی از دانشجویان در این مورد که یادم نمی یاد کجا بود ولی یادداشت کردم که عینا همراه منبع اصلی در زیر میارم.


((اگر فکر می کنید نظارت استصوابی چیز غلطی است خیلی خوب,شما بروید تلاش کنید واگر میتوانید از مجاری صحیح,نظارت استصوابی را بردارید البته الان قانونی است... راه اصلاح این است که با نماینده ها یا مسولین کمیسیون ها و با افراد صحبت کنید. در جلسات مجلس شرکت کنید. در روزنامه ها مثلا مقاله بنویسید . اینها اشکالی ندارد بحثهای طبیعی و منطقی بر طبق روش معتدل دنبال بشود. ممکن است قانون برگردد ممکن است ر نگردد.))

(دانشگاه اسلامی و رسالت دانشجوی مسلمان,انتشارات روابط عمومی نهاد  نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه -زمستان ۱۳۷۷)