۲۸ مرداد روزی به وسعت تاریخ:




روزهایی در تاریخ ملتها وجود دارد که یادآوری آنها حسرت را بر دلها می‌نشاند .

صبح: زنده‌باد مصدق
بعداز ظهر:جاوید شاه!

۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یادآور دردی است که مسببش خود مردم بودند ( وقتی صحبت از مردم می‌شود برآیند تک تک آنها در نظر است) آن آزادیی که که از شهریور ۲۰ به گونه‌ای فراهم شده بود پاس داشته نشد. 
آزادی نعمتی بود که قربانی بی تدبیری استبداد دیدگانی (کسانی که عمری را در فضای استبداد زندگی کرده و آمادگی استفاده از آزادی را نداشتند) شد که آن را قدر نداستند و پس از آن از فراقش ناله کردند .
یاد بزرگان آن دوران گرامی باد :

محمد مصدق  حسین فاطمی   و ...

فرشید هم بعد از مدتها که از راه اندازی وبلاگش در بلاگ آسونی می‌گذره شروع به نوشتن کرده
شاید اونجایی که بوده بهش انگیزه داده!

ازدواج مشکل اصلی دختران؟


دیروز با سامان تو خیابان قدم میزدیم .سامان می‌گفت: ممد چرا اینقدر دخترا تو خیابون زیاد شدن (نقل به مضمون!)
آره! سامان اشتباه ندیده و اون چشاش
هم اشتباه نکرده . جمعیت دختران ایرانی در بعضی از گروه‌های سنی از تعداد پسران بیشتر شده.
ایلنا گزارش داده که بر اساس تحقیقی که به وسیله سازمان ملی جوانان انجام شده، تعداد دختران ۲۰ تا ۲۹ ساله حدود ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر و تعداد پسران ۲۵ تا ۳۴ ساله حدود ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر هستند و همین اختلاف آماری است که نگرانی هایی در مورد بدون همسر ماندن دختران جوان ایجاد کرده است.
در این تحقیق تعداد دختران در دو گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ و ۲۵ تا ۲۹ سال و تعداد پسران در دوگروه سنی ۲۵ تا ۲۹ و ۳۰ تا ۳۴ ساله منظور شده است و با در نظر گرفتن این واقعیت که پسران به ازدواج با دختران در گروه سنی پایین تر تمایل بیشتری نشان می‌‏دهند، نتیجه گرفته شده که یک میلیون و ۲۵۰ هزار دختر شانس ازدواج نخواهند داشت.
اما از قرار معلوم، احتمال بدون همسر ماندن یک میلیون و ۲۵۰ هزار دختر جوان تنها نگرانی مسئولان ایرانی نیست زیرا در ادامه این گزارش آمده است که "اگر به ارقام این تحقیق، تعداد دختران بالای ۲۹ سال را که هنوز ازدواج نکرده اند نیز اضافه کنیم شاید به رقمی بالغ بر ۷ میلیون نفر دست بیابیم."

چندی پیش‌ ‏نیز زهرا شجاعی مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز امور مشارکت زنان با اعلام اینکه حتی در صورت ازدواج همه پسران با همه دختران باز هم یک میلیون و ۷۰۰ هزار دختر بی‌‏شوهر می مانند، درخصوص بحران دختران ازدواج نکرده هشدار داده بود. (به نقل از BBC )

...خب این یعنی چی؟
یعنی هر کدام از پسر‌ها باید چند تا زن بگیرن تا این مشکل دخترها حل بشه؟
بدبخت‌ها
، روزگار چه بلاهایی که سر آدم نمی‌یاره! 
سرنوشته دیگه.
باید بسازن و بسوزند .ولی نه یه وقت فکر نکنند که پسرهای این دوره اونقدر سنتی شدند که به مانند نیاکانشون اشتباه بزرگی مثل تعدد زوجات را تکرار کنند
، آزموده را آزمودن خطاست.

تنوع‌طلبی هم که با فلسفه ما جور در نمی‌آد.
آخ...آخ... فقط می‌تونم ابراز تاسف کنم کاری از دست ما برنمی‌آید.

 از این حرفها گذشته یعنی واقعا ازدواج مشکل اصلی دخترها و پسرهاست؟

 از وقتی یادم هست این عقیده پوپولیستی که هر دختری که سنش از مقدار خاصی که مختص زمان و مکان اقلیمی و فرهنگش فراتر رود با عناوینی تحقیرگونه مواجه می‌‌شود به طوری که اکنون نیز اولیا یک دختر جوان که سنش به آستانگی نزدیک می‌شود آنچنان دچار دستپاچگی می‌شوند که هر شخصی را که از دختر آنها در خواست ازدواج کند (اصطلاحا به این شخص خواستگار گفته می‌شود ) باالفور می‌پذیرند و عواقبی که روشن است را پیدا می‌کند.

 در سریال‌های تلویزیونی از گذشته تا حال بیشترین فراوانی موضوعات شامل ازدواج و خواستگاری!  و حواشی اینها دور می‌زده . به قول یکی از دوستان هر حاکمیت توتالیتر برای پیشگیری از اعتراضات مردمی باید ملتش را به گونه‌ای سرگرم کند و تا حدی در روزمرگی خود غرق شود که فرصت اندیشیدن به معضلات جامعه و اندیشیدن در مورد آنها را پیدا نکند و دغدغه‌های موجود برای دیگر فعالیت‌ها را پیدا نکند و چه بهتر از گرانی و مشکل ازدواج! 
 
الله اعلم

حرف زدن با دست

چند وقتیکه تو موود مطلب نوشتن نیستم برای همین دیر به دیر up date می‌کنم حتی انگیزه‌ای برای comment گذاشتن هم ندارم .
 فعلا علی‌الحساب مطلبی را که دیروز روزنامه ایران در مورد دست دادن نوشته بود را می‌نویسم تا ببینیم چی می‌شه:
 
اسرار نهان دست دادن شما
حرف زدن با دست:

 امروزه نحوه دست دادن ما مثل شکل حرف زدن و راه رفتن‌مان بخشی از شخصیت خاص ما را تشکیل می‌دهد .مطمئنا انسان‌های اولیه نمی‌دانستند چندین هزار سال بعد از آنها شکل و فرم دست دادن آدمها می‌تواند گوشه‌‌هایی از شخصیت و یا وضعیت روانی را آشکار کند. این بار که با کسی دست می‌دهید با دقت بیشتری به شکل دست دادن او توجه کنید .شاید بتوانید اطلاعات بیشتری در مورد آنها نظریات و شخصیت‌شان کشف کنید . روانشناسان و محققینی که سالهاست بر روی این موضوع فعالیت می‌کنند نتایج تحقیقات خود را اینطور خلاصه کرده‌اند:

  ۱) کسانی که محکم دست می‌دهند و دست طرف مقابل را کامل در دست می‌گیرند معتقدند در روابطشان قدرت بیشتری دارند و یا به دنبال اعمال این نظر هستند . اگر قصد اعمال قدرت نداشته باشند می‌خواهند حسن‌نیت‌شان را نشان دهند و انتظار دارند طرف مقابل هم به طریقی پاسخشان را بدهد.

  ۲) اگر کسی آهسته وبا نوک انگشتانش دست می‌دهد به احتمال زیاد از ماهیت رابطه موجود مطمئن نیست .این شکل دست دادن بیشتر در افراد محتاط و فروتن دیده می‌شود .اگر این نوع دست دادن همراه با نشانه‌های دیگری مانند نگاه کردن به اطراف و یا فاصله گرفتن از شما باشد متاسفانه به هیچ وجه معنی جالبی ندارد . این شخص علاقه خاصی به برقراری ارتباط با شما ندارد !

  ۳) افراد برونگرا که معمولا گرم و دلپذیر به نظر می‌آیند یک راز بزرگ دارند . دست دادن اغلب آنها با حرکات شدید همراه است . آنها معمولا هیچ قصد خاصی از این کار ندارند .بنابراین بهتر است حساب خاصی برای رابطه‌ای که با آنها شکل شکل می‌گیرد باز نکنید .این افراد  اجتماعی با پیدا کردن علاقه‌مندیهای جدید در افراد جدید روابط تازه برقرار می‌کنند و برای آنها تعدد روابطشان اهمیت خاصی دارد.

  ۴) اما بعضی ها زمان دست دادن با دست دیگرشان بازو و یا شانه طرف مقابل را می‌گیرند. حتما شما هم احساس برتری آنها را زمان انجام این کار درک کرده‌اید . معمولا کسانی که از لحاظ سنی، موقعیتی و ... در مرتبه بالا‌تری قرار دارند برای نشان دادن تواضع و دوستی‌شان چنین حرکتب انجام می‌دهند . البته بعید نیست این روش دست دادن را در افراد خودپرست و متکبری که خودشان را برتر از دیگران می‌دانند نیز مشاهده کنید:

  ۵) کسانی که مدت طولانی‌تری دست می‌دهند و یا از هر دو دستشان استفاده می‌کنند می‌خواهند پیام خاصی را به طور ناخودآگاه به شما منتقل کنند و به نوعی شما را تحت تاثیر قرار دهند . این کار به ندرت بدون منظور خاصی انجام می‌شود و فرد نازنینی که با هر دو دست با شما دست می‌دهد به احتمال زیاد در ادامه از شما تقاضایی خواهد داشت . بهتر است خودتان را آماده کنید تا در شرایط خاص بتوانید تصمیم‌گیری درستس در مقابل تصمیم گیری آنها انجام دهید اگر هم چیزی مطرح نشد بهتر است خودتان بگردید تا در ضمیر پنهان آنها خواسته واقعی‌شان را کشف کنید.

  ۶) و نهایتا گروهی از مزدم هستند که هیچوقت برای دست دادن پیش قدم نمی‌شوند . بلکه همیشه منتظر می‌مانند تا دیگران دستشان را دراز کنند . اگر این رویه دائمی باشد نشاندهنده شخصیت کم حرف و خجالتی است. اما در شرایط خاص نشاندهنده عدم تمایل فرد به برقراری ارتباط است.

بگذارید اعتراف کنم

« دادستانی تهران روز چهارشنبه اعلام کرد که پیرو موافقت رهبر جمهوری اسلامی با برخورد ملایم با دانشجویان بازداشت شده در نا آرامی های چند هفته قبل، دستور آزادی ۹ نفر از این دانشجویان را صادر کرده است.
دادستانی تهران اسامی دانشجویان آزاد شده را به این شرح اعلام کرده است: مهدی شیرزاد، عبدالله مؤمنی، پیمان عارف، رضا عامری نسب، میثم رشیدی، مرتضی صفایی نائینی، مسعود کریمی، علی اکبر اکرمی عراقی، امیرحسین اعتمادی بزرگ.»( BBC )

    پس نتیجه اینکه فتوای برخورد با دانشجویان صادر شده ولی برخورد ملایم آن هم بر اساس نامه‌ای که محسن قمی (نماینده رهبری در دانشگاه تهران ) نوشته : تنها آنهایی که از فتنه‌گران اعلام برائت جسته و وفاداری خود را به آنچه که آنرا نظام مقدس جمهوری اسلامی نام نهاده‌اند اعلام کرده‌اند.

*******
 « ...بگذارید اعتراف کنم، نسلِ من به جای مبارزه با استبداد و دیکتاتوری و فاشیسم با مستبد و دیکتاتور و فاشیست در‌افتاد زیرا می‌پنداشت با تغییر کسوت و نامِ حاکمان می‌تواند به آزادی و عدالت برسد.
نسل من دنبال قهرمان‌سازی بود نه مردم‌سازی. نسل من می‌پنداشت با کفن شدن شاه وطن وطن خواهد شد. نسل من شعارش نه مرگ بر استبداد که مرگ بر مستبد بود. و دیدیم و شاهد بودیم نتیجه این شعارِ انحرافی آن شد که "نظام شاهی" به "نظام ولائی" تبدیل گردید و چند نسل از جمله شما دانشجویان تاوان این اشتباه تاریخی را پرداختید و می‌پردازید...» (دکتر محمد ملکی)
 
وقتی در سالهای ۷۸ و  ۷۹ سخنرانی‌های محمد ملکی را می‌شنیدم و یا مقالات و کتاب و نوشته‌هایش را می‌خواندم احساس می‌کردم که او خیلی تندروی می‌کند و در ذهنم از او فردی تندرو  که بسیار رادیکال است ساخته بودم در حالی که اکنون اعتراف می‌کنم،  شاید افکار من و امثال من به او نزدیکتر شده ولی او کماکان همان سخنان را به زبان می‌راند .
... و نمی‌دانم آیا روزی من و من‌های دیگر از او هم گذر خواهیم کرد ؟
 

همه مردم دنیا به یک زبان سکوت می‌کنند:

داریم اسباب کشی می‌کنیم حسابی وقتم گرفته‌اس.یک سری آرشیو روزنامه دارم که خیلی جا گرفته مادرم اصرار داره که اونها رو دور بریزم منم برای اینکه سروصدای مادرم درنیاد زود رفتم اونها رو بسته بندی کنم که این زود تبدیل شد به چند ساعت!
تمام شماره‌های هفته‌نامه کاریکاتوری توانا را ورق زدم وکلی خاطره برام زنده شد.روزنامه‌های سال ۷۸ را هم ورق زدم روزنامه نشاط ، صبح‌امروز ، خرداد ماهنامه‌های ایران‌فردا ،
پیام‌امروز  هر کدام از تیترها برام یادآور حال و هوای آن زمان : 
 پوزخندی به خودم و امثال خودم زدم که به چی دلخوش بودیم چی شد! فکر کنم شاید هم زیاده خواه بودیم و هم عجول و دولتمردانمان را نشناخته بودیم با هر های و هویی انتظار تغییرات عظیم را داشتیم افسوس! ولی تجربه‌ای بود سکوت حال ما هم نتیجه همان تجربه ها است یقین دارم که زیادند کسانی که سکوت پیشه کردند که شاید برای پالایش افکار گذشته باشد باید بیشتر بدانم تا بیشتر پالایش کنیم بیشتر و بیشتر بگذریم...
یکی از این نشریاتی که ورق می‌زدم شماره ۱۲۸ نشاط (۱۹ مرداد ۱۳۷۸) بود. ۱۵ مرداد همان سال پرویز شاپور در گذشت در همان شماره یادی از او و مطلبی از لیلی فرهادپور که حاصل جمع‌آوری چند مطلب و مصاحبه چاپ شده بود . چون سالروز آن نزدیک است وممکنه من آن زوان فرصت نداشته باشم از حالا یادی از او که طراح و پایه‌گذار کاریکلماتور می‌کنم.
در آن مطلب دست‌خطی از عمران صلاحی چاپ شده:
شاپور جان!
می‌گفتی وصیت کرده‌ام سنگ قبرم را پشت و رو بگذارند تا بتوانم با مطالعه نوشته های آن اوقات فراغتم را پر کنم.
می‌گفتی سنگ قبری را دیدم که رویش نوشته بود :با مقدمه استاد نفیسی.
می‌گفتی کنار سنگ قبر بزرگی سنگ قبر کوچکی دیدم .بعدا معلوم شد که آن سنگ قبر کوچک غلطنامه سنگ قبر بزرگ است .
می‌گفتی گدایی مرده بود و روی سنگ قبرش سوراخی به اندازه یک سکه ایجاد کرده بودند که رهگذران به او کمک کنند.
می‌گفتی عده‌ای را دیده ای که روی سنگ قبری با قلم و چکش دارند کار می کنند . تو پرسیده‌ای شما چه کاره‌اید و اینجا چه کار می‌کنید ؟ آنان جواب داده‌اند ما مامور ثبت احوال هستیم . این مرحوم در زمان حیاتش تقاضای تغییر نام کرده بود حالا با تقاضای او موافقت شده است.
شاپور جان!
بالاخره روی سنگ قبر خودت هم سنگ تمام گذاشتی !
من برایت اشک نمی‌ریزم چون باورم نمی‌شود که مرده‌ای .منزل عوض کرده‌ای . به زیارتت می‌آیم .شاید دو تا کمپوت هم برایت بیاورم.
                                                         عمران صلاحی
۱۶/۵/۷۸

بازم سلام:

از آخرین باری که update  کردم تا حالا وقفه زیادی افتاده هم سرم شلوغ بود هم یه مدت بلاگ آسمونی خراب بود و خرابی کامپیوترم هم از طرف دیگه نورعلی نور شده بود .

سر قرار بچه‌های blogsky هم رفتیم بد نبود خاصیتش برای من این بود که عده زیادی به دوستانم اضافه شدند و امیدوارم که با آنها بشتر آشنا بشم و یک کار جمعی با هم انجام بدیم و اینکه عده‌‌‌ای از دوستان مجازی به دوستان تبدیل شدند.

این بلاگ آسمونی هم بعد از اون خرابی comment ها را برداشته کامنت های دیگه هم نمی‌شه گذاشت چون تو این چند تائی که دوستان گذاشتند هر پیغام مختص مطلب خاصی نیست و برای همه مطالب اون پیغام رفته می‌شه در هر صورت اگر درست نشد یه درست حسابی اش را میذارم .تا بعد...