قابل توجه

... و با لاخره باز هم این بلاگ آسمونی ما راه افتاد این خراب و درست شدنش به یک عادت برای ما تبدیل شده منم نگران بودم خیلی وقت بود که خراب نشده بود بعد از اینکه یه مدت غایب بود البته من هیچگونه ناراحتی خاصی نداشتم خب اگر یک سرویس دهنده همیشه فعال باشه کاربرانش لوس بار می‌آیند و این خرابی ها برای بهداشت روانی ما خیلی هم مفید است و شاید اگر در این مدت فعال بود ما مطالب نا مفیدی را می‌افزودیم که این اصلا هم خوب نیست پس چه بهتر که خراب شد دلیلشم اصلا مهم نیست هر چه بوده حتما صلاحی در کار بوده است.

 

تو این چند روزی که بلاگ اسکای خراب بود من یکساله شدم ... اه چی الکی الکی یکسال خودم رو با اینجا سرگرم کردم و چند نفر را هم معتاد وبلاگ نویسی، خدا از من بگذره.

 

- اگر خواستید بمیرید به اینجا سری بزنید.


بلاگ اسکای چش شده خدا میدونه
توجه

کاربران گرامی
از تاریخ ۱۵/۲/۱۳۸۳ کلیه وبلاگهای حاوی مطالب توهین آمیز به اشخاص حقیقی و حقوقی و مغایر با عفت عمومی مسدود خواهند شد
قابل ذکر است پس از تاریخ فوق این سایت هیچگونه مسئولیتی در قبال مسدود شدن و از بین رفتن مطالب این قبیل وبلاگها نخواهد داشت

با تشکر

خوز به معنای نیشکر

سرزمین خوزستان یکی از اصلی ترین جایگاه های تمدن ایران است و سفر به این قسمت از خاک ایران را در این تعطیلات عید تجربه کردم که از بهترین سفرهای من بود جای مناسب، دوستان خوبی که همسفر بودند و شادیهایی را که به همراه آنان داشتم این خوشی را دو چندان کرد ... جای همه شما خالی

آسیابهای آبی شهر شوشتر که نوع معماری و قدمت آن و عظمت ساختش آن هم در زمان ساسانیان یک نوع غروری را برای بیننده ایرانی به وجود می‌آورد ، زیگورات چغازنبیل که قدیمی ترین بنای خشتی کشف شده جهان است که به نظر من نسبت به اهمیتش روی آن کم تبلیغ شده و حتی سازمان میراث فرهنگی سر و سامان خوبی به آن نداده بود و شخصی که آنجا راهنما بود هم از یکی از NGO  ها بود  ، مقبره دانیال نبی که بر خلاف انتظار من بیشتر شبیه یک امامزاده بود تا مقبره یک پیامبر باستانی و در و دیوار آن هم از شعارهای قدس و امثالهم پر بود ، شهر اندیمشک و دزفول که در کنار هم واقع شده‌اند که هر دو بسیار زیبا و منحصر به فرد بودند و متفاوت از یکدیگر، مزارع نیشکر که در نزدیکی هفت تپه بودند، و رود کارون و دز که هر کدام به تنهایی یک عالمه زیبایی دارند و تمدن ایران باستان را در پیش روی چشمانمان زنده کرد و از همه بیشتر یک پارک آبشار در نزدیکی شوشتر بود که در پشت آن کوههای بکری داشت که زمانی که آنجا بودم دلم می‌خواست ساعتها در آنجا باشم و در زیر تک درخت آن بخوابم.

در ضمن عمو رضا ( که بر عکس گذشته خیلی سر حال بود) و سکوت (که کل سفر فقط واکمن به گوش بود)و متال همر ( سامان چی بگم !) هم با من در این سفر بودند.

با تاخیر

نه اینکه حالم گرفته باشه ،نه! آپدیتم نمیاد .باید سال نو را تبریک می‌گفتم که نگفتم باید یه پست مناسب با این فضا می‌نوشتم که نکردم فکر کنم موقتی باشه خودم صبر می‌کنم تا ...

در ضمن توی پست قبلی کسی به من نگفته خفه شو همینطوری نوشتم فکر کردم تناقض خوبی باشه.