از ادعا تا سانسور


Iranian reformist students from right to left, Reza Ameri-Nassab, Nafiseh Zarea-Kohan, Mehdi Habibi and Amin Ahmadian, members of the student umbrella group "Office of Consolidating Unity" (OCU), give a press conference at their office in Tehran(AFP/Behrouz Mehri)

به جای تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل ـ نشست مطبوعاتی دفتر تحکیم وحدت طیف علامه، پیش از ظهر دیروز با حضور تعدادی از اعضای شورای مرکزی این تشکل، در محل سازمان ادوار تحکیم وحدت برگزار شد.
بر اساس گزارش جان همینگ برای رویتر از تهران، بعد از یک کنفرانس خبری در تهران که بجای تحصن در مقابل دفتر سازمان ملل برگزار شده بود، نیروهای مسلح لباس شخصی با سه اتوموبیل به دانشجویان حمله کرده و سه عضو دفتر تحکیم وحدت را بعد از کنفرانس ربودند.
شاهدان دیگر از حمله 15 مرد مسلح خبر داده اند. این افراد که بیسیم داشته اند، ماموران پلیس را که قصد ممانعت از آنها را داشتند از سر راه خود کنار زدند.
رضا عامری نصب و آرش هاشمی دو تن از این ربوده شدگان هستند که با خشونت تمام و بد رفتاری به محل نامعلومی منتقل شدند.

حال وهوای دیروز را شاید بتوان به نوعی به یک حکومت نظامی نا نوشته تشبیه کرد اگر قانون اساسی(اصل ۷۹) برقراری حکومت نظامی را ممنوع نکرده بود قطعا دیروز شاهد برگزاری چنین حالتی می‌بودیم.
آب و برق خوابگاههای دانشجویی قطع شده بود تا دانشجویان مجبور به ترک خوابگاهاشان کنند تا مثلا امنیت برقرار شود .
دولت مدعی آزادی در مواجه با این وضعیت رسانه‌ها را مجبور به سانسور کرد(برخلاف رویه مرسوم، خبرگزاری ایسنا تاکنون (01:00) هیچ خبری پیرامون حوادث شب گذشته بر روی خروجی اینترنتی اش منتشر نکرده است، ایرنا، ایلنا، خبرگزاری فارس و سایت بازتاب نیز هیچ گزارشی از این ناآرامی ها منتشر نکرده اند)
گفته می شود که شورای عالی امنیت ملی ابلاغیه‌ای شفاهی در این مورد را به مطبوعات و خبرگزاری ها گوشزد کرده است.
سایت "خبرنامه امیرکبیر" دیروز فیلترگذاری شد
حتی وزارت ارشاد نیز به خبرگزاری ها و خبرنگاران خارجی در ایران گفته در این وورد خبری مخابره نکنند.
در صدا و سیما نیز که گویا هیچ اتفاقی در این روز نیفتاده  در سالهای گذشته باز برنامه‌ای دراین مورد پخش می‌شد ولی حالا هیچ...
با این وجود ۲۳ تیر را چنان پاس خواهند داشت که...  

۱۸ تیر به جای ۱۶ آذر

ما را به خاطر بیاور
ما را که تازه جوانی بیست و دو ساله بودیم.
شور عشق در سینه داشتیم و
پیش از آنکه عاشق شویم سینه بر
 خاک سوده،
مردیم.
ما را به خاطر بیاور
ما را که سینه سرخانی خنیاگر
بودیم و ده به ده
نه در آسمان و نه در کوهسار و نه بر شاخسار
که در بازار، پیش از آنکه آوازخوان
باشیم
بر شاخه‌ای تکیده از تکیه‌گاه
خویش
جان وا سپردیم
به خاطر دارم پیامتان، سرنوشتتان را
آری!
و همیشه در گذر‌گاه خاطر در گذز است
آواز صامت سینه سرخان سینه بر سیخ و
تجسد آرزوهای بیست و دو ساله‌گان سینه بر سنگ
و از تکرار یادشان شاید پیش از
آنکه شاعر شوم،
بیست و دو ساله بمیرم،
آمین!
                       عزت ابراهیم‌نژاد

« بنا به آمار منتشر شده توسط دانشجویان در طول سه سال بعد از حادثه ۱۸ تیر دانشجویان با دادن ۴۶۵ زندانی بیش از هر گروه دیگری هزینه اصلاح طلبی را پرداخته اند...
در آستانه سالگرد 18 تیر، حکومتی که در سال های گذشته همواره دانشجویان را در تبلیغات و راه پیمائی های خود همراه داشت ناگزیر شده است که اعلام دارد که اجازه برپائی هیچ تجمعی در بیرون از دانشگاه ها نمی دهد.
این تصمیم علاوه بر نگرانی از اغتشاش و به هم خوردن نظم عمومی نشان از شکست روحانیون و محافظه کاران در جلب نسل تازه ای دارد که در دوران جمهوری اسلامی متولد شده و برخلاف تبلیغات رسمی حکومت، می خواهد همانند همسن و سالان خود در همه جهان زندگی کند.» (مسعود بهنود BBC)
تا کنون بیش از ۸۰۰۰ نفر از نخبگان سیاسی فرهنگی شامل مقامات دولت ایتالیا، شهرداران و استانداران ، رهبران احزاب ، نمایندگان مجالس ، کارگردانان ، روزنامه نگاران و دانشگاهیان ایتالیا و ... با انتشار بیانیه های جداگانه ای  از تظاهراتی با عنوان « امروز من ایرانی هستم » اعلام حمایت نموده اند.
در این بین بودن بعضی اسامی به قضیه جذابیت داده است:
جولیانو آماتو : نخست وزیر سابق و قائم مقام
- والری ژیسکاردستن: در کمیسیون قانون اساسی اتحادیه اروپا و نخست وزیر سابق فرانسه

میزان گستردگی حمایت از تظاهرات فردا بعد ازظهر نخبگان ایتالیا در حمایت از خواسته های دانشجویان ایرانی از سوی  محافل سیاسی و مطبوعات ایتالیا که ریاست دوره ای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد با « اعجاب برانگیز و بی سابقه »  توصیف شده است.
این تظاهرات فردا در سالگرد واقعه ۱۸ تیر در میدانی که در سال ۱۶۰۰ میلادی جردانو برونو روحانی و فیلسوف مشهور با فتوای روحانیون و به جرم ارتداد در آن به آتش کشیده شد برگزار خواهد شد.(gooya news)
بدون شرح:
به نقل از ایلنا
اعضاء محترم انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای تهران ( دفتر تحکیم وحدت )
با اهداء سلام وتحیات
با احترام، همانگونه که مطلعید نمایندگان شما در مجلس شورای اسلامی به ویژه ریاست محترم مجلس شورای اسلامی ، درحد توان و امکانات پیگیر مطالبات به حق شما عزیزان در خصوص آزادی دانشجویان بوده و چشم انداز مثبت نیز پیش رواست. تاکنون تعدادی از دانشجویان زندانی در سراسر کشور آزاد شده و امیدواریم شاهد آزادی بقیه عزیزان نیز باشیم.
لذا تقاضای مشفقانه داریم، از هرگونه تجمع و تحصن در مقابل دستگاههای داخلی و بین المللی پرهیز نموده تا در فضایی آرام مطالبات شما پیگیری شود.
فاطمه حقیقت جو، میثم سعیدی، علی اکبر خوئینی، رضا یوسفیان، علی تاجرنیا

دانشجو و دانشگاه در نظامهای استبدادی
حال که حاکمیت با هر نوع تظاهرات دانشجویی حتی در داخل دانشگاه‌ها مخالفت می‌کند و کوی دانشگاه تهران را به روی دانشجویان می‌بندد تا به خیال خود یاد این روز را از خاطره‌ها بزداید بیاییم همگی در شب و روز هیجده تیرشمعی برافروزیم و یاد و خاطرة هزاران عزیز چون قندچی شریعت‌رضوی و بزرگ‌نیا و ابراهیم‌نژاد را که طی نیم قرن در دفاع از آزادی و عدالت و دموکراسی‌خواهی جان باختند بیش از پیش گرامی داریم.(محمدملکی)

این کدام کوه است و او کدام مرد است؟

امروز آخرین شماره‌ی آن چیزی که ما همشهری می‌نامیدیمش منتشر شد. آخرین مطلبی این شماره داستانکی‌ست. شما از این داستانک چه می‌فهمید؟ این کدام کوه است و او کدام مرد است؟

کوه
« این بیستمین بار بود که مأمور می شدم با مرد بزرگ مذاکره کنم. این بار جسورتر بودم. زانوهایم نمی لرزید و می توانستم مستقیم توی چشمان او نگاه کنم. او مردی است بزرگ و توانا، آنقدر که توانسته کوهی را جابجا کند. کوهی که مابین ما بود و دشت های آن سو. کوه را برداشت و با آن راه دره ای را سد کرد که رودخانه از آن می گذشت. راه ما به دشت ها کوتاه تر شد و از سیلاب های گاه به گاه رودخانه هم راحت شدیم. او از آن پس بزرگ کدخدایان شد. مرضی همه گیر می آمد، سراغ او می رفتیم، نه حکیمی که هرگز تپه ای را هم جابجا نکرده بود. سرما درختان را می خشکاند، از او چاره می خواستیم، نه باغبان پیر که با بیلچه اش حداکثر کرتی را می توانست جابجا کند. چارپایان رعشه مرگزا می گرفتند، هیچکس سراغی از بیطار نمی گرفت، چشم درد می آمد، کسی به خاطر نمی آورد خانه کحال کجاست، زیرا تنها مرد بزرگ بود که کوهی را جابه جا کرده بود.
اینک سالها گذشته بود، خشکسالی ریشه تناورترین درخت ها را هم سوزانده بود. از گله ها چیزی نمانده بود و امراض لاعلاج مردم را یک به یک روانه قبرستان می کرد. چاره هایی که به حکم مرد بزرگ به کار می بستیم، هیچکدام موثر نبود. حلق همه تشنه بود. رودخانه را می خواستیم دوباره. اما این کوه لعنتی انگار هرگز نمی خواست دوباره جابجا شود. و حالا آمده بودم که به نمایندگی از مردم برای بیستمین و آخرین بار با او گفت وگو کنم. مرد بزرگ چون همه آنچه را که گفتم، شنید، بنای گریستن گذاشت. باور نمی کردم مردی که کوهی را جابجا کرده، گریه کند.
آشکار بود که حرف تازه ای ندارد. این هم عجیب بود از مردی که کوهی را جابجا کرده. به تأثر و افسوس گفت می داند که کدخدایان می خواهند بزرگی دیگر برگزینند، و از این بابت چون آدمی بیچاره گریست. این هم عجیب بود از مردی که کوهی را جابجا کرده. چون دیگر اشکی در چشم های او نماند و آرام گرفت، پرسشم را گفتم: چرا او که روزی توانسته کوهی را جابجا کند، نمی تواند برای رهایی مردم از این درد و بلا کاری کند؟ از پنجره چشم دوخت به کوه، که پیش روی ما بود و آفتاب داشت پشت آن غروب می کرد. وقتی که دیگر از آفتاب هیچ نشانه ای نماند، انگار با خودش نجوا کند، گفت: این کوه... همین کوه... حالا می فهمم هرگز نگذاشت کاری تازه بکنم... یا به فکری تازه برسم... همین کوه.
کنار او ایستادم. می دانستم هیچکس مثل من تا حالا او را اینطور ترحم انگیز ندیده است. گفتم: ما هم همین طور. این کوه حتی نشانی خانه حکیم و بیطار و باغبان را از خاطرمان برد.
من و مرد بزرگ با چشمانی اشکبار رو به سمت کوه ایستاده بودیم، که حالا دیگر در تاریکی شب اصلا دیده نمی شد .»

                                                                                ناصر کرمی

همشهری هم رفت؟

نگرانم ...
دارم کاری انجام می‌دم باید حواسم را کاملا جمع کنم یک اشتباه کافیه تا...
از طرفی همین باعث شده که یک حالت بی‌ثباتی بهم دست بده و... دلواپسی
بد موقعی هم هست برای امتحاناتم تمرکز ندارم.
تقریبا حالتی را دارم که حتی در تنهایی هم تنها نیستم 
بگذریم درست می‌شه!

همشهری هم رفت:


Hamshahri
نه..نه.. تعطیل نشد یعنی فکر نکنم دیگه تعطیل بشه!
اولین روزنامه تمام رنگی   اون زمان تنوع روزنامه‌هایی که روی کیوسک‌ها بود تا آنجایی که خاطرم هست  شامل:
جمهوری‌اسلامی ـ رسالت ـ قدس  ـ سلام ـ جهان‌اسلام( اگر اشتباه نکنم) ـ کاروکارگر ـ کیهان و اطلاعات بود.
همشهری با قیمت ۵۰ ریال درآمد با لوگویی که هنوزم تازگی داره ـ صفحه‌بندی‌ای که هنوز هم
رو دست نداره. توجه ویژه به مسائل اجتماعی با ویژه‌نامه‌های متنوع
قیمت کیهان ۱۰۰ ریال بود و خواننده‌های همشهری بیشتر کیهان تیتر‌هایی می‌زد علیه همشهری که مثلا پولش از بیت المال تامین می شه و...آن زمان فکر می‌کردم این یک رقابت حرفه‌ای ـ ژورنالستی ‌است ولی بعدا دیدم نه بابا رقابت کاملا سیاسی است.
حتی ماهنامه‌ای توسط موسسه همشهری به اسم همشهری منتشر می‌شد که در زمان خودش خیلی جالب بود و آن زمان به علت همنامی با روزنامه همشهری تعطیل شد.
وحالا قرار است احمدی‌نژاد شهردار تهران جای عطریانفر مدیر مسئول (و سردبیر) همشهری را گرفته و شیخ عطار به عنوان مدیر موسسه همشهری و سردبیر آن قرار ‌گیرد.
شناخت من از شیخ عطار به عنوان رئیس مرکز مطالعات استراتژیک و کارشناس برنامه‌های سیاسی تلویزیون است که راستیتش اصلا تحلیل‌هاش در این برنامه‌ها جالب نبوده مخصوصا زمان جنگ عراق.
آینده حرفه‌ای همشهری چه شود؟ الله اعلم...

تجمع مقابل مجلس:


Activist protest : Iranian student activists protest outside the parliament to demand the release of students detained during recent anti-regime unrest in Tehran.  (AFP/Behrouz Mehri)
عکس از AFP

در حالی که در تمامی عکسهای خبرگزاری‌های کشور از تجمع مقابل مجلس دانشجویان دانشگاههای تهران عکس‌هایی با صورت های تار شده بود و یا جلوی صورتها با کاغذ‌های نوشته شده پوشیده شده بود ولی عکاس خبرگزاری فرانسه عکس واضحی انداخته!

و چند تصویر دیگر:   ,  2    3



کمی صبر و تحمل لازم است

عمو‌رضا، مطلبی نوشته با عنوان  لطفا کمی آرام‌تر تا بفهمم چه می گویید!  که زاویه نگاهی به نا آرامی‌های اخیر کوی دانشگاه است.در یکی از کامنتها پیغامی داشته با این مضمون که:   

'شما هم گویا در بیان مطالب صادق نیستید !
ما هم متقابلا اعتمادی به شما و چرندیاتتان نداریم !"
    
لحن این پیغام هیچ تناسبی با نام وبلاگ پیغام‌گزارنده ندارد، که شاید متعلق به گروهی و یا از هواداران آن میباشد.
تا حال سعی کرده بودم در مورد این وقایع مطلبی ننویسم، ولی این پیام باعث عهد‌شکنی من شد.
روی سخنم با شماست، شمایی که نام ایران جاوید را بر روی وبلاگتان گذاشتید.چرا باید لحنی را که باعث تحقیر طرف مقابلتان می‌شود را انتخاب کنید اگر هدفی را شما برای خود برگزیدید که به زعم شما مقدس است آیا پیمودن راه‌های غیر مقدس نافی اهدافتان نیست.
بله بله بله... می‌دانم شرایط کنونی، به هیچ وجه راضی کننده نیست حق و حقوقمان رعایت نمی‌شود  ولی آیا ما هم به تکالیفمان عمل می کنیم؟
چرا باید بر روی موج خشم و کینه و برافروختگی و هیجان سوار شویم؟
 که با این اعمال تنها به نوعی خودمان را ارضاء می‌کنیم که مثلا داریم کاری می‌کنیم!

 « تو هیچ‌گاه پیش‌نرفتی
                            فرو رفتی.»

آیا همگی هدفی جزء این داریم که در آزادی زندگی کنیم و برما خشونتی روا نشود ، به عدالت دست یابیم.چرا برای رسیدن به اهدافمان از خشونت استفاده می‌کنیم:
  
        « خشونت غیر اخلاقی است، زیرا که از نفرت و نه از عشق می‌پرورد
        خشونت جامعه را ویران و برادری را نا ممکن می‌سازد. جامعه  را  در
        تک‌گویی  محصور  می‌دارد ،  به جای آنکه به گفتگو  هدایت  نماید.
        خشونت سرانجام خود نیز به پیروزی نمی‌رسد باز‌ماندگان را تلخکامی
         و پیروزمندان را درنده‌خویی میبخشد.»
                                                                     مارتین لوتر کینگ
بله بله بله... بازهم می دانم که حتما می‌گویید در این چند ساله گوشهایمان از این حرفها پر شده. ولی آیا براستی چقدر صبر و تحمل برای اینگونه آزمودن را داشتیم؟

  آنجا که فریاد به میدان می‌آید زمزمه معنایی دیگر دارد.

رادیو وتلویزیون دولتی:

"ایرنا"شبکه رادیو و تلویزیونی راه می اندازد
« در شرایطی که گفته می شود، دولت قصد دارد تنها خبرگزاری وابسته به خود"ایرنا"را به بخش خصوصی واگذار کند،منابع آگاه از تلاش مدیران آن برای اخذ مجوز راه اندازی شبکه رادیو و تلویزیونی خبر می دهند.
به گزارش خبرنگار "پارس پرتفولیو"، مدیران "ایرنا" سخت در تلاشند تا دولت را متقاعد کنند که برای از بین بردن انحصار رسانه ای در ایران ، به بخش های دولتی و غیر دولتی مجوز راه اندازی رادیو و تلویزیون اعطا شود. بر همین اساس، گفته می شود مدیران "ایرنا"طرحی را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داده اند که بر مبنای آن، آغاز فعالیت یک شبکه نیمه دولتی رادیو و تلویزیونی، پیش بینی شده است. این شبکه قرار است با جذب نیروهای کارآمد و حرفه ای ، خلا موجود در نظام اطلاع رسانی و رسانه ای کشور را بر طرف کند. مدیران "ایرنا" معتقدند در صورت موافقت دولت می توانند از طریق اصلاح ساختار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران ، توان آن را برای گرداندن یک شبکه تلویزیونی بسیج کنند. در مورد احتمال رد یا موافقت با این درخواست ، هیچ گونه اظهار نظری نشده است اما گفته می شود این طرح مخالفان زیادی در دستگاه های حکومتی کشور دارد. در همین حال هنوز مدیران "ایرنا"و مقامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد احتمال واگذاری آن به بخش خصوصی، به صورت شفاف اظهار نظر نکرده اند. در صورتی که تغییرات اعلام شده به طور کامل به وقوع بپیوندد، خبرگزاری ایرنا با مدیریت توانمند بخش خصوصی، دوره تازه ای از فعالیت رسانه ای در ایران را رقم خواهد زد.
از سوی دیگر شنیده می شود امینی، یکی از معاونت های سابق وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی، به زودی نخستین خبرگزاری وابسته به بخش خصوصی ایران را با نام "موج" راه اندازی خواهد کرد. گرایش های سیاسی این خبرگزاری مشخص نیست اما گفته می شود " امینی" قصد دارد انتقادی تر از خبرگزاری های فعلی ایران ، این سایت را هدایت کند.
کارشناسان معتقدند تعامل رسانه های متفاوت خبری در ایران به هیچ عنوان مطلوب نیست به طوریکه هیچ یک از شبکه های رادیو و تلویزیونی ایران از اخبار خبرگزاری های ایرنا و ایسنا نقل قول نمی کنند و در همین شرایط شیوه های اطلاع رسانی هیچ کدام از این رسانه ها مورد پسند مردم ایران نیست

من تصور می‌کنم چنین چیزی فعلا امکان پذیر نیست .
۱-بخشی از حاکمیت مخالف جدی تاسیس چنین شبکه‌ای است دلایل آنها مخالفت این امر با اصل ۱۷۵ قانون اساسی است.(در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید رعایت گردد
نصب و عزل رئیس سازمان صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران با مقام رهبری است و شورایی مرکب از نمایندگان رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی (هر کدام دو نفر)نظارت براین سازمان را خواهند داشت.
خط مشی و ترتیب اداره سازمان ونظارت بر آن را قانون مشخص می کند.)
۲-از طرفی بسیاری از حقوقدانان از جمه دکتر ناصر کاتوزیان با استناد به اصل ۴۴ قانون اساسی این امرا ممکن می‌دانند این اصل بعد از تقسیم بندی نظام اقتصادی ایران به سه بخش دولتی ،خصوصی و تعاونی، رادیو و تلویزیون را بهمراه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، تامین نیرو ،سدها و شبکه‌های بزرگ آبرسانی ،پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیزانی و راه‌آهن را به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت قرار داده است .(در بسیاری از این موارد از جمله بیمه و بانکداری و...بخش خصوصی فعال شده و موسسات خصوصی با این عملکردها فعالیت دارند. )
در اصل ۱۷۵ از کلمه صداوسیما استفاده شده در حالیکه در اصل ۴۴  کلمه رادیو و تلویزیون بکار رفته است یعنی دولت و وزارتخانه و دیگر نهاد های آن مانند ارشاد و مخابرات می‌توانند شبکه تلویزیونی داشته باشند.
در اینگونه موارد برای رفع اختلاف ضابطه مورد اطمینانی وجود ندارد .هر چند اصل ۴۴ یکی از عقب افتاده‌ترین اصول قانون اساسی ماست ولی اتکا به این اصل شاید(به فرض محال) راه گشا باشد. تا چه شود.