دو تا گوریل در حال بالا و پایین بردن اهرم رونده روی ریل راه آهن ... یه بچه ببر با یه بچه روباه ، یه خرس دختر سفید و یه خرس پسر که تصویر را پاره کرده و کله اش را بیرون میاره.
دهکده حیوان ( MISHA) از کارتون های پر شخصیت دار بود که هنوز هم بین خودمان از نام های آن استفاده می بریم .مهمترین خصوصیت این مجموعه به نوعی دور بودن از حال و هوای روزمرگی بود مکان محل وقوع داستان جایی نا مشخص که از تکنولوژی به دور است و فقط گه گاهی آثاری از آن مانند لوکوموتیو و دوچرخه مشاهده میشود.
برای تمام کاراکترهای آن خصوصیتهای منحصر به فردی به کار رفته بود که کودکان به راحتی با آنها ارتباط برقرار میکردند هر چند که دوبله فوق العاده آن هم مزید بر علت بود .
داستان از آنجا آغاز میشود که یک لوکوموتیو که دو گوریل پدر و پسر آنرا می رانند یک خانواده خرس قهوهای را که شامل مادر خرس و پدر و پسرشان که همان شخصیت اصلی داستان (میشا) را به دهکده ای میآورند که هنگام ورود آنها اهالی ده با تعجب از آنها استقبال میکنند و اول از همه کدخدا که یک خرس سفید است به آنها خوشآمد میگوید و بعضی از اهالی از جمله آقای ببر از آمدن آنها خوشحال نیست و تا آخر هم با آنها مشکل دارد در قسمت اول وقتی میشا برای بازی با بچه ها از خانه بیرون میرود فقط ناتاشا دختر کدخدا است که او را تحویل میگرد .
کدخدا: یک خرس قطبی که کدخدای این دهکده است و دخترش ناتاشا که با میشا دوست است.
آقای ببر: یک ببر تنومند که آهنگر است و یک پسر به اسم دراگو دارد آقای ببر در یکی از قسمتها حامله میشود که یکی از جالبترین آنها بود .
روباه: نوچه آقای ببر که او هم یک پسر دارد که هم بازی دراگو است.
آقای گربه: که چند سالی است در کلانتری زندانی است و در آنجا ازدواج کرده و دارای چند بچه است که بزرگترین آنها میاگو است این خانواده آقای کلانتر را عاصی کردهاند و همیشه آقای کلانتر مشغول نیمرو درست کردن برای آنهاست .
آقای خوک: که داری هتلی میباشد که همیشه خالی است و مشتری ندارد .
شخصیتهای دیگری هم در این مجموعه بودند که در بعضی قسمتها بودند مانند آقای مخترع ( یا اسم نداشت یا من یادم نیست) که اختراعات عجیب و غریبی میکرد و یک دختر و یک پسر خرخون داشت ، در یکی از قسمتها دستگاهی ساخته بود که ستاره ها رو جمع آوری میکرد ولی این دستگاه کار نکرد و ...
یا اون قسمتی که یک زندانی را با بالن میآورند و ترتیبی میدهند که با مادرش ملاقات کنه و کت وشلوار تنش میکند و...
یا جا پای خرس بزرگی که در جنگل پیدا میشه و بچه میترسند و بعدا معلوم میشه کار یه بچه خرس بوده که جا پای بزرگ میپوشیده.
این مجموعه هم از محصولات کمپانی انیمیشن سازی NIPPON ANIMATION است که در سال1979 ساخته شده است.
نوستالژی های گذشته: ( لینک کلی)
1- الفی 2- بچه های کوه آلپ 3- سنجاب کوچولو (بنر) 4- مهاجران
سلام ... ممنونم از تشریف فرمایی شما
این عکس ها انگار که میبردم به یه دنیای دیگه ... دنیای سادگی ...
سلام
وبلاگ ریبائی داری به ما هم سری بزن
زضا
بابا نوستالوژی....
سیاست زدگی ( به معنی تحت اللفظی و نه به معنی اصتلاحی ! )( یعنی به همین معنی که الان بنده و جناب عالی در آن هستیم!) مثل اینکه همچین بد هم نیست ها ! .... خیلی خوشم آمد برادر ... نوستولژیا ام درد گرفت ... !
یه زنگ به من بزن کارت دارم !
خدایی بد فرم حال کردم !
سلام
خوشحالم در این باره مطلب مینویسی. آدم یاد خاطرات بچگی اش می افتد.
موفق باشید.
تا گام های گمشده در راه بشکفند/ ستاره های خسته ی چشمانش /از انتظار می پژمرند.
من از این کارتونه خوشم نمی اومد .!
زیاد هم نوستالژی نیست همین الان هم اگه تلویزیون رو روشن کنی می بینیش حالا نه ولی شاید دو ماه دیگه پدرامون فیلما و کارتونا رو با چند ماه تاخیر نسبت به اونور آب میدیدن ما با سه چهار سال و بچه های الان باید کارتونای تاخیری ما رو بعداز ۱۰ ۲۰ سال ببینن کاش فقط کارتون اینجوری بود
کاشکی دهکده ما هم به همون سادگی و آرومی بود.
nostalgie az man o maa jodaa nisst
matlabet mano bord be bachegiha , be un rooza keh sare saate 5 paye television boodim, hamishe
azat mamnoonam
منو بگو که فکر میکردم فقط خودم تو ایران سرچ کارتون می کنم! الانم دنبال بنر (بنل) می گشتم که اومدم این جا. ولی کلا فکر کنم اطلاعات من از شما قوی تره