همیشه عادت داشتم و دارم که پشت چراغ قرمز بایستم حتی اگر عابر پیاده باشم و به دوستانی که رعایت نمیکردند به نوعی تذکر میدادم جوابها هم تقریبا ثابت بود :برو بابا چی درسته که اینمون درست باشه؟ از باب حق و تکلیف توضیحاتی میدادم که هیچ وقت افاقه نکرد مگر در موارد نادر.
حالا هم با این فتوای جدید آقای مکارم شیرازی که گفته:
« عبور از چراغ قرمز هم حرام است » دیگه نور علی نور شد کافیه فقط یک بار دیگه به کسی تذکر بدم .
نمیدانم آیا باید مسایل و مقررات اجتماعی را با حلال و حرام بودن و ترسیدن از عواقب اخروی آن حل و فصل کرد؟ آیا هیچگاه از دید احترام به حقوق دیگران این مباحث بررسی شده ؟
آیا حتما باید تمام مسایل به صورت جزء به جزء و با مصادیقش مطرح شود تا مقلد بدون اندیشیدن و بررسی صرف اینکه آن عمل حرام است از انجام آن خودداری کند؟
ناگفته پیداست قوانین و مقررات اجتماعی عدالت نیست بلکه ضامن نظم جامعه است .
قبل از انقلاب صاحب کارخانه نوشابهسازی پپسی در ایران بهایی بود . از طرف روحانیون فتوا صادر شد که خوردن پپسی حرام است.بین عرق خورها بحث افتاده بود که:
پس ما مشروب را با چی بخوریم.
سلام
شماره دوم هفته نامه وبلاگی فضائی نو منتشر شد
خوشحال میشویم نظرات و انتقادات شما را بدانیم
متشکریم
سلام ممد
چرا تزهای اخلاقیت رو من اثر گذاشته دیگه چراغ قرمزو رد نمیکنم،برو حال کن
سلام !
با یاد و نام آنکه آفرید !
سلام بر تو دوست عزیز !
موفق باشی
هر جا و هر زمان
صدر
با کوکاکولا !
مرسی. خیلی جالب بود.
عجب روزگاری.
البته در کشورهای اروپایی قوانیم را طوری تنظیم می کنند که مردم در صورت رعایت نکردن جریمه شوند.
یکی از دلایل فروید برای مخالفت با دین، فقدان پشتوانههای اخلاقی محکم بود. به این دلیل است که انسانهای دینمدار ، دیگر نه بهخاطر رعایت حقوق یکدیگر و احترام به هم بلکه از ترس عذاب الهی، اخلاقیات را رعایت میکنند. و زمانی که تاریخ مصرف آن ترس به پایان برسد ...