اگر در انتخابت شورای شهر شرکت نکردیم و عرصه را برای تندروترین طیف جناح راست باز گذاشتیم اگر انتخابات مجلس را تحریم کردیم و پای صندوق های رای حاضر نشدیم نتیجه را چگونه ارزیابی میکنیم؟ در حال حاضر که نتایج اولیه را میبینم شکی در من بوجود آمده که آیا تحریم انتخابات تاثیری داشت و کمکی از این بابت بود؟ اثراتش را در درازمدت شاهد خواهیم بود یا در کوتاه مدت ؟
۱- برای من که قبل از این جریان رد صلاحیت ها و تحصن نمایندگان تصمیم به عدم شرکت در انتخابات را گرفتم علت اصلی عدم حضورم را انتقاد به ناکارآمدی این سیستم و و عدم جوابدهی این ساز و کار میدانستم و به زعم خودم اگر در بهترین حالت این ترکیب مجلس ششم حفظ میشد چه کاری از دستشان ساخته بود؟ کسانی برایم دلیل میآوردند که حداقلش این است که قوانین ارتجاعی تصویب نمیشود . ولی به نظر من تجربه این را ثابت کرده که برای محافظه کاران حتی اگر از طریق مجلس هم برایشان راهگشا نباشد از طرق دیگر همچون مجمع تشخیص مصلحت نظام یا شورای انقلاب فرهنگی و... اقدام خواهند کرد چون هیچگاه این جماعت به قواعد بازی تن نداده است .
حتی دلایلی همچون حفظ تریبون مجلس هم به نظرم قانع کننده نیست، وقتی نهایت اعتراض ها یک انتقاد به نهاد های زیر نظر رهبری باشد و دائم از محافظه کاران و شمردن موانعی که آنها در راه اصلاحت میگذارند خلاصه میشود فقط تعجب و هیجان ما را براگیخته میکرد همانطور که در دو سال اول مجلس هیجان زده و جوگیر شدیم اوج این انتقادها هم به دعواهای حیدری – نعمتی بین آنها خلاصه می شد .
۲- نتایج اولیه و تعداد شرکت کنندگان و صحنه هایی که در روز رای گیری دیدم به سختی آزارم داد . کسانی که از ظاهر آنها میشد حدس زد در مواقع عادی و در انظار عمومی فحش به نظام میکشند و به زمین و زمان بد و بیراه میگویند با ظواهری آشنا در صفهای رای گیری بودند. یاد آن جوانی میافتم که علت رای دادنش را خارج رفتنش میدادند و از ترس اینکه مبادا مشکلی از بابت رای ندادن برایش بوجود بیاید در اتخابات شرکت کرده است و اینکه برگ رایش را خط خطی هم کرده یا عیوض کارگر ساختمان از اینکه با رای ندادنش به او کوپن ندهند اقدام به رای دادن کرده است .
۳- فکر کنم شورای نگهبان با این رد صلاحیت ها خواسته یا نا خواسته کمک بزرگی به اصلاح طلبان کرده است و گر نه عدم اقبال رای دهندگان به آنها موجبات ناخن به هم زدن محافظه کاران را فراهم میکرد . همچنان که شمس الواعظین معتقد است:
« جنبش اصلاح طلبی در ایران در مواجهه با نتایج انتخابات مجلس باید اعلام کند که در برنامه انتقال زودرس به ساخت قدرت عجله کرده است ... پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد 76 را زودرس و هم برای خودشان و هم برای رقیبشان غافلگیرکننده می داند ... اصلاح طلبان به صورتی ناگهانی و بدون اینکه در ساخت سازه های مدنی، آمادگی کافی وجود داشته باشد به ساخت قدرت انتقال یافتند و این انتقال قدرت ناگهانی منجر به واکنش محافظه کاران در ساختهای قدرت شد و باعث گشت جلوی حرکت آنها را بگیرند که موفق هم شدند. »
جالب اینجا که چنین تحلیل هایی را قبلا شاهد نبودیم و الان دست به دست هم میدهند تا توجیهات جامعه شناختی از آن ارایه دهند.
۴- این طیف از کسانی که قرار است به عنوان نمایندگان مجلس روی کار بیایند عصاره آنها را میتوان در لیست آبادگران مشاهده کرد که از تندروترین های جناح راست هستند که دوران جوانی خود را در جبهه ها گذرانده اند ، از نظر اقتصادی برخلاف دیگر محافظه کاران همچون موتلفه به اقتصاد بازار انتقاد دارند (فعلا) و یک نمونه کامل چپ محافظه کار هستند که خود را از طبقات مستضعف جامعه (پرولتاریا سابق) میدانند و هر چند در شعارهای آزادی کرایانه میدهند ولی در عمل طرفدار محدودیت هایی از جمله در رابطه با اینترنت هستند (فاطمه رهبر از لیست آبادگران) . در حوزه سیاست خارجی هر چند شعارهای استکبار ستیزی میدهند ولی در این حوزه وامدار بزرگان دیگر جناح محافظه کار هستند .
۵- با این اوضاع هر چند نتایج را پیش بینی میکردم ولی باز هم از رای ندادنم پشیمان نیستم ولی این شبه را دارم که باید حداقل خودم را قانع کنم که آیا مطالبت عجولانه ما و کلان تر از ظرفیت اصلاحات در این چند سال باعث شد به این اوضاع دچار شویم یا به گونهای طمع کردیم؟ |