از هر دری سخنی

 از این تعبیر زیدآبادی خوشم اومد: «جنبش اصلاحات در ایران مانند بیماری است که هرگاه پزشکان از آن قطع امید می کنند، علائم حیاتی از خود بروز می دهد. مسلماً همان طور که یک پزشک انسان دوست حق ندارد، علائم حیاتی بیمار بدحال خود را نادیده بگیرد، یک اصلاح طلب مسئول نیز نمی تواند به نشانه های احیای احتمالی روند اصلاحات بی اعتنا باشد ... »(شرق)

 

دیروز با حسین رفتیم گاوخونی سینما فلسطین که هنوز نرسیده بود زود گرد کردیم به طرف سینما پایتخت(که به دلیل کمتر شناخته شدن خیلی خلوت بود) اول چند تار مو ایرج کریمی را دیدیم که بیشتر شبیه همان فیلم قبلی‌اش(از کنار هم می‌گذریم) بود من مکالمه‌های تلفنی کاراکتر هما را پسندیدم ولی دیالوگ‌های سیاسی فیلم خیلی کهنه بود ولی در کل توصیه دیدنش را می‌کنم سانس بعدش شهر زیبا بود اول من و حسین فکر کردیم که خیلی شانس آوردیم که فرهاد اونجا بود و تا ما چند تار مو را ببینیم برامون تو صف جا نگه داشت ولی در کل هیچ فرقی نکرد سالن پر نشد.

شهر زیبا یک فیلم اجتماعی ـ عشقی بود بابک انصاری بازیگر نقش اعلا بازی روانی داشت، ترانه علی‌دوستی بهتر از من ترانه 15 سال دارم بود و صحنه چلوکباب خوردن که اوج فیلم بود.

 اصغر فرهادی فیلمی با ارزشی ساخته بود و حیف که من رقص در غبار را ندیدم. شهر زیبا را حتما ببینید .